خارجی ها شیرینی پیروزی جهاد را تلخ کردند

28/04/2014 09:55

بعد از شکست و خروج ارتش سرخ از افغانستان، مجاهدین حدود چهار سال ديگر با بقاياي ابرقدرت شرق و کمونيست هاي حاکم بر کابل به نبرد پرداختند و سرانجام در هشتم ماه ثور سال 1371 رژیم داکتر نجیب الله ساقط شد و مجاهدین پس از چهارده سال جنگ اعلام پیروزی کردند. مهم‌ترين پيامي كه جهاد مردم افغانستان به جهان داشت اين بود كه تسليحات نظامي، ارتش مجهز و تكنولوژي‌هاي پيشرفته نمي‌توانند تضمين‌كننده پيروزي باشند، بلكه ايمان، عقيده و مجهز بودن به سلاح معنوي، ضامن پيروزي است بسیاری هشتم ثور را سالروز پیروزی افغانستان برکمونیسم می دانند، اما واقعیت آن است که هشتم ثور نه سالروز به اصطلاح آزادی افغانستان و بلکه هشتم ثور مصادف است با سالروز ورود مجاهدین به شهر کابل. زیرا اغلب ولایات افغانستان ماه ها قبل تصرف گردیده بود و دقیقا درهشتم ثور سال 1371 بود که شیرازه حکومت حزب دموکراتیک خلق از هم پاشید و نظامیان وابسته به گروه های جهادی از جبل السراج، چهار آسیاب، سروبی و میدان شهر به کابل ریختند و متاسفانه از صبحدم هشتم ثور تا شامگاه آنروز ادارات دولتی ، قطعات نظامی،بانکها، دانشگاه و مکاتب شاهد بزرگترین تاراج و غارت بی نظیر در یک صد سال گذشته بود. در فردای هشتم ثور جنگ میان احزاب جهادی ابتدا در شرق کابل آغاز گردید وکمی بعدتر به غرب و جنوب کابل سرایت نمود و پس از آن کابل در طول چهارسال حضور مجاهدین شاهد جنگ و ویرانی گردید که دیگر هیچگاه فرصت جبران آن خسارتها پیدا نشد. زماني كه ارتش شوروي از افغانستان خارج شد، رياست و قدرت ميان رهبران جهادي مطرح گردید و رهبران جهادي براي به دست گرفتن انحصار قدرت، دست به جنگ‌هاي داخلي زدند و به جهانیان اثبات کردند که افغانستانیها نمی توانند برای خود دولت تشکیل دهند. مجاهدین که در زمان تسلط حکومت کمونیستی و قبل از پیروزی هشت ثور به عنوان مبارزان راه آزادی ، مدافعان ارزشهای دینی و پاسداران ناموس ملت و جنگجویان حق علیه اشغالگرن شوروی در نزد مردم شناخته می شدند، در بدو ورود به شهر های بزرگ و خصوصا کابل به فکرحکومت و دولت داری افتادند و در راه رسیدن به این متاع، در قدم اول کوچه ها و خانه های مردم را بین خود تقسیم کرده و وزارت خانه ها را چپاول کردند. چنانکه شهری را ازدشمن فتح کرده باشند، شروع کردند به تصرف نقطه به نقطه شهر، آنهم نه به صورت یک گروه متحد و فاتح بلکه به صورت گروه های گوناگون و متضاد، هرکدام بر مخروبه ای از یک وزارت خانه بیرقی بلند کردند و این سبب شد تا این پیروزی مقدمه ای باشد برای شکستی که تاکنون ادامه دارد. درباره علل این اتفاق نیز می توان به مشکلات داخلی و خارجی اشاره نمود. در قسمت مشکلات داخلی مسایلی چون عدم همپذیری، جنون رسیدن به قدرت، اختلاف بعضی از احزاب در مسایل خورد و کلان از مهم‌ترین این عوامل بود. اما درباره مسایل خارجی می توان یادآور شد که وقتی روس ها از افغانستان خارج می شدند، حزب خلق یک تعداد را به بهانه های مختلف از حزب بیرون می کرد، تا جایی را برای آینده آنها در کنار تنظیم های جهادی با استفاده از وجهه قومیت، پیدا نماید. اما مابقی را تحت پوشش حزب وطن گرد آوردند تا این ها را در بخش های مختلف جا به جا نمایند. کسانی که متعلق به قوم پشتون بودند، آنها را در کنار تنظیم های جهادی پشتون ها جا به جا کردند، آنهایی که متعلق به قومیت تاجیک بودند در کنار تنظیم های که مربوط به تاجیک ها بودند جا به جا نمودند، آنهایی که متعلق به قومیت هزاره بودند، در کنار تنظیم‌های هزاره‌ها جا به جا نمودند که بعد از پیروزی مجاهدین همین ها مجاهدین را وادار به جنگ علیه هم کردند و در بین مجاهدین فتنه افکنی می کردند و تضاد منافع قدرتهای بزرگ در جهان و منطقه مهمترین عوامل دردسر ساز برای مجاهدین گردید. هرچند پس از پیروزی هشتم ثور وقايع تلخ و رويدادهاي غم انگيز زيادي در افغانستان اتفاق افتاد که آنهم بخاطر بي تدبيري، کم تجربگي، فزون خواهي قومي برخي از گروه ها و دخالت پنهان و آشکار برخي از همسايگان و قدرت هاي فرامنطقه اي، اتفاق افتاد. از سوی دیگر، دخالت هاي خارجي به ويژه دخالت های کشورهای عربی و همسايه، مانع تشکيل حکومت پايدار و فراگير در افغانستان گرديد. آنچه مسلم است اینکه کشورهای خارجی نگذاشتند پیروزی هشت ثور باقی بماند. زیرا در صورت تحقق چنین امری، جهاد به عنوان یک نیروی عظیم مردمی در سطح منطقه و حتی جهان مطرح می شد که می توانست با یکی از ابرقدرتهای جهان مقابله کرده و حتی وی را شکست دهد. خارجی ها از تداوم این امر ترسیدند و هدف جهاد را منحرف کردند. اما روی هم رفته، نبايد هشتم ثور را در آيينه ی احزاب و فرماندهاني که امروز کارنامه هاي خوب يا بد دارند، نگريست. پيروزي هشتم ثور ثمره ی خون ميليون ها شهيدي است که بي نام و نشان روي صخره ها و در دشت ها و دامنه ها به خاطر دفاع از کشور، هدف گلوله ی اشغالگران بیگانه قرارگرفتند و دليرانه از سرزمين خود دفاع نمودند و مظلومانه به شهادت رسيدند. ولی آنچه مهم است درس گرفتن از وقایع تاریخی است. مهمترین درسی که می توان از واقعه هشت ثور گرفت تحمل و مدارا با دیگران، همپذیری همدیگر، حرکت به اساس منافع مردم مسلمان افغانستان، احترام گذاشتن به باور های دینی مردم مظلوم کشور ما است که ای کاش رهبران جهاد این احترام را حفظ می کردند که اگر این اتفاق می افتاد، اکنون اوضاع ما اینگونه نبود. هرچند هنوز هم دیر نشده و مقامات و مسولان کشور با درس گرفتن از آن وقایع می توانند وحدت و انسجام را برای کشور به ارمغان بیاورند.اما معلوم نیست که این عبرت گرفتن از تاریخ درباره دولتمردان افغانستان صدق می کند یا خیر؟ آنچه که تا کنون در دولت کرزی دیدیم که اینگونه نبود، حال شاید مقامات دولت آینده کمی بیشتر به فکر آخرت خود باشند.

بخش سیاسی شبکه اطلاع رسانی افغانستان